آمار فروش بليت سالنهاي تئاتر، اندكي بيشتر از صفر
وزارت ارشاد تماشاگري كه بهاي بليت نميدهد
بابك احمدي
اقبال تماشاگران به آثار نمايشي روي صحنه روز به روز و هفته به هفته كاهش يافته است. اين نكته را ميتوان با مرور خيلي ساده تنها مجاري خريد و فروش بليت آثار نمايشي به چشم ديد. براي نمونه نمايش «دوستان كمُدي» به كارگرداني بابك توسلي (و ايفاي نقش بهنام تشكر، سيما تيرانداز، سينا رازاني و معصومه رحماني) كه در سالن «تئاتر شهرزاد» روي صحنه ميرود؛ با وجود اينكه بناي مضموني نمايشنامه در مرز كمِدي و تراژدي حركت ميكند، گويي خانهاي ساخته است روي آب! در خلاصه نمايش ميخوانيم: «ژك و اوديل در آستانه جدايي از يكديگر با يك آگهي شركتي كه دوست ميفروشد مواجه ميشوند.» اين نمايشنامه سال 99 توسط يك گروه دانشجويي در سالن تئاتر مولوي روي صحنه رفت و چند سال قبلتر در سالن «باران» قبل و «هامون» كنوني.
درحاليكه سالن شماره 2 شهرزاد حدود 250 نفر گنجايش دارد، اين نمايش تا لحظه تنظيم گزارش، يعني حدود سه ساعت مانده به آغاز اجرا فقط 20 بليت فروخته. بايد در نظر گرفت كه گروهها بعضا تعدادي مهمان نيز به سالن دعوت ميكنند. همچنين احتمال دارد تماشاگران عبوري نيز به صورت حضوري اقدام به خريد بليت كنند. گروه توليد نمايش حتي در اين وضعيت به قواعد قيمتگذاري عجيب و غريب سالندار تن داده و بهاي صندليها را چنين تعريف كرده است: از رديف ۱ تا ۵: 200.000 تومان، از رديف ۶ تا ۹: 150.000 تومان، از رديف ۱۰ تا ۱۱: 120.000 تومان، رديف ۱۲: 120.000 تومان، از رديف ۱۳ تا ۱۴: 90.000 تومان و در نهايت + ۹% ماليات ارزشافزوده! (مالياتي كه اضافه بر بهاي بليت از جيب مردم برداشته ميشود).
اشاره به اسامي و آمار حدودي تماشاگران نمايشها و گروههايي كه در شرايط حاكم به صحنه ميروند، از اين قاعده مستثني نيست كه همگي حدود 3 تا 5 ساعت تا شروع اجرا فاصله دارند؛ يعني عملا زمان چنداني براي اضافه شدن به خريدار بليتها باقي نمانده. وضعيت فقط از نظر حضور در سالن دولتي يا غيردولتي متفاوت است. دولتيها معمولا كمكهزينه (قطرهاي) دريافت ميكنند و غيردولتيها هيچ. رويكردي كه گويا در نظر دولت شرايط اضطرار و غيراضطرار نميشناسد. مرغ يك پا دارد؛ به مسدودسازي اينترنت (مجراي اصلي تبليغات تئاتر) ادامه ميدهد، كمك هزينه نميپردازد. البته محمود سالاري، معاون امور هنري پيش از اين گفته بود قرار نيست به منافع هنرمندان فكر كند: «سالاري در گفتوگو با ايرنا، خبرگزاري رسمي دولت در پاسخ به اين سوال كه گاهي در فضاي مجازي تقسيمبنديهاي جناحي از سوي برخي هنرمندان و فعاليتهاي معاونت هنري وزارت ارشاد صورت ميگيرد، شما معاون هنري كدام دسته از هنرمندان هستيد، اظهار كرد: معاون هنري وزارت فرهنگ و ارشاد دولت جمهوري اسلامي ايران هستم، اينكه هنرمندان بگويند نماينده ما هستيد، چنين موضوعي صحت ندارد. برخي از هنرمندان علاقهمند به ياركشي هستند، من نماينده هنرمندان نيستم، نماينده دولت جمهوري اسلامي ايران هستم و بايد منويات آن را اجرا كنم.» عملكرد او در زمينه صدق گفتار و كردار بين مديران دولت (بخصوص در مقايسه با اداره كل هنرهاي نمايشي) جزو نوادر است.
چند روايت از چندين حكايتِ شكست
به سالن شهرزاد بازگرديم! جايي كه نمايش ديگري با عنوان «كافه عاشقي» به نويسندگي و كارگرداني سيد جلالالدين دُري روي صحنه است. فرداد صفاخو، سپيده صباغ، صدف بهشتي، سعيد بحرالعلومي و مهديه كوهستاني در اين نمايش كه برداشتي است «نو» از داستان «ليلي و مجنون» بازي ميكنند. (نويسنده سطور در اين باره كه ماجراي عشق و عاشقي ليلي و مجنون در روزها و هفتههاي پرتلاطم اخير حكايتِ كدام دسته و گروه اجتماعي است، قضاوتي ندارد) اما ظاهرا آمار با ما حرف ميزند. سالني كه بيش از 100 نفر گنجايش دارد، تا اين لحظه حدود 18 بليت فروخته و البته شيوه و چينش خريداران نشان ميدهد به همين تعداد هم نميتوان چندان اميد بست، چون اين امكان وجود دارد كه صفحه فروش بليت نمايش بعضا با هدايت خود گروه اقدام به تصويرسازي كند. كافي است شما به عنوان اعضاي گروه اقدام به خريد بليت در نقاط مختلف كنيد و صفحه فروش نمايش را اينطور نشان دهيد كه انگار «خريدكي» و تقاضايي هم هست. اين اتفاق البته در ابعاد گستردهتر حول يكي ديگر از نمايشهاي پرسروصداي اين روزها رقم ميخورد. حالا به بهاي بليت دقت كنيم: از رديف ۱ تا ۵: 150.000 تومان، از رديف ۶ تا ۸: 130.000 تومان، از رديف ۹ تا ۱۰: 110.000 تومان، از رديف ۱۱ تا ۱۲: 90.000 تومان، از رديف ۱۳ تا ۱۴: 70.000 تومان.
تماشاخانه «اهورا» از نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» نوشته محمدامير ياراحمدي به كارگرداني محمد عليدادي ميزباني ميكند. مهديه قرهباغي نمايش را تهيه كرده و همراه با پرند كانطوري، نگار سلطاني، مريم معصومي، علي دولتي، ابولفضل يوسفي، احمد زارع و حسام قهوهچي در آن ايفاي نقش هم ميكند. در خلاصه داستان نمايش آمده: «بگم چه خوابي ديدم... خواب ديدم تو اتاق پنج دري خواب بودم، نميدونم تو خواب چه خوابي ميديدم اما هرچي بود تو خواب ناله ميكردم. ناغافل يكي تو گوشم گفت چيه نيمتاجكم؟؟ چرا ناله ميكني؟؟ هولي از خواب پريدم ... ديدم جناب ممتقيخان گفتم نيمتاجالملوك تصدقتون از وقتي شما رفتين من يه خواب خوش نديدم گفت ميخواي يه خواب خوش ببيني؟؟ چشمهامو بستم ... دست كشيد به پيشونيم يه وقت چشم باز كردم ديدم خونه عين روز روشنه اما دور تا دورم تا چشم كار ميكنه پر از گربهكورهست...»
طبق آنچه سامانه خريد بليت نشان ميدهد، نمايش براي روزهاي سهشنبه 17 آبان 2 بليت و چهارشنبه 18 آبان نيز به همين صورت تنها 2 بليت فروخته است. نيمي از ظرفيت محدود سالن توسط مديران مجموعه بسته و غيرقابل خريد است و نيمي از رديف صندليهاي اول (ويژه مهمانان، نزديك به صحنه) نيز قابل خريد نيست.
مجموعه تئاتر شهر كه چندي قبل به واسطه حضور دو چهره شناختهشده بين تماشاگران تئاتر (محمد مساوات و آروند دشتآراي) شاهد استقبال تماشاگران بود - حداقل فقط در سالن اصلي- حالا براي اين سالن هيچ اجرايي ندارد اما در سالن ميزبان نمايشي است با عنوان «فقط يك دقيقه طول ميكشه...» نوشته مسعود سميعي و با كارگرداني سيدعلي تدين صدوقي. اصغر صابري، مرواريد افسري، لادن بنكدار، عليرضا نادي و افشين رضايي در اين نمايش ايفاي نقش دارند. در خلاصه داستان اين نمايش ميخوانيم: «نمايش در خصوص زن و شوهري است كه براي رسيدن به ثروت، قدرت و تثبيت موقعيت خود عليه يكديگر دسيسهچيني ميكنند. ظرافت و زيركي و درايت زنانه با درامي تراژيك در برابر قدرت، نيرنگ و جاذبه مردانه قرار گرفته و خودنمايي ميكند.»
در اين خودنمايي! البته تماشاگران ظاهرا سهم چنداني ندارند. با وجود اينكه گروه در سايت فروش بليت، تخفيف 20 درصدي در نظر گرفته، اما سالني كه حدودا 87 نفر گنجايش تماشاگر دارد، 15 بليت فروخته كه در هر صورت وقتي با آمار فروش نمايشهاي روي صحنه در سالنهاي خصوصي مقايسه كنيم، در عين شكست، يك پيروزي به نظر ميرسد. به هرحال بهاي بليت 50 – 40 هزار توماني تفاوت زيادي دارد با صندليهايي كه براي نشستن روي آنها بايد بين 130 تا 200 هزار تومان پرداخت. عقربههاي ساعت به سرعت ميگذرند و اجراي روز چهارشنبه از راه ميرسد؛ «فقط يك دقيقه طول ميكشه...» فعلا براي روز چهارشنبه 18 آبانماه موفق شده 14 بليت بفروشد. اين پيروزي را بايد به مديران و كاركنان شوراي نظارت و اداره كل هنرهاي نمايشي تبريك گفت.
بين پوسترها و اسامي عجيب و غريب اين روزها مثل «كلهپا» و «شراره» و ... كه بيشتر تداعيكننده تئاترهاي معروف به «آزاد» هستند و آثار پيشا حسن مقدم، ممكن است «هفتسنگ دانته» نوشته و كارگرداني مجيد صدخسروي نظرتان را جلب كند. در خلاصه داستان آمده «ميتوني تصور كني يه دختر شب قبل از اعدامش چه حالي رو تجربه ميكنه؟» نمايش با بهاي بليت 80 هزار توماني در «عمارت سيمرغ» درنيكا - سالن دو روي صحنه ميرود. اين نمايش براي سهشنبه 17 آبان ميزبان تقريبا 5 تماشاگر و براي روزهاي چهارشنبه و پنجشنبه (تا اين لحظه) ميزبان صفر تماشاگر است!
سري به ديگر سالن غيردولتي يعني نوفل لوشاتو بزنيم. همين چندماه قبل بود كه مديريت مجموعه با يكي از كارگردانان شناختهشده تئاتر وارد چالش دامنهدار شد. نمايشي به سفارش اداره كل هنرهاي نمايشي توليد شد و روي صحنه آمد ولي با حاشيههايي مواجه شد كه براي بيانش ظاهرا بايد منتظر حكم دادگاه باشيم! بازيگران نمايش كرونا گرفتند و اجرا چند روزي متوقف شد و بعد از آن ديگر روي صحنه نيامد. انگار اصل نمايش به فضاي مجازي منتقل شده باشد، كارگردان و نزديكانش عليه تهيهكننده نوشتند و تهيهكننده مدتي هيچ نگفت تا در نهايت صدايش درآمد. بگذريم كه چرخ روزگار در اين مملكت به گونهاي چرخيده كه حالا نه كارگردان امكان تنفس دارد و نه سالندار و تهيهكننده. به قول معروف «اوضاع خيلي خيطه»! نمايش «اتاق كوكي» نوشته امير جاسميان آزاد با كارگرداني مشترك مهران مكاري و امين سنجربيگي، خلاصه در سينما مشاهده شده بود كه مثلا برادران كوئن يا داردنها مشتركا دست به كار شوند، اما اينكه دو فرد غير همخون، آنهم در تئاتر بشوند كارگردان مشترك يك نمايش، از آن حرفهاست. چند سال قبلتر يك نفري كه خودش را منتقد تئاتر ميدانست، به همراه دوستش كه خودش را نمايشنامهنويس و كارگردان ميدانست، شدند نويسندگان مشترك يك رُمان؛ خواننده هم پيدا نكردند. در تماشاخانه «سنگلج» هم نمايشي روي صحنه بردند با حضور اصغر همت در نقش اصلي، ظاهرا آنهم تماشاگري نداشت. دستاندركاران نمايش «گوركي» در خلاصه داستان نوشتهاند «داستان نمايش درباره دو فرد است كه بهطور ناگهاني خود را در اتاقي ميبينند و نميدانند چگونه به آنجا آمدهاند. نمايش سعي دارد از دنياي معاصر بگويد و روندي كه در اين نمايش رخ ميدهد را متاثر دنياي روز نشان دهد.» عينا چيزي كه در صفحه مخصوص به نمايش آمده. «اتاق كوكي» از كاربران بالاترين امتياز را هم دريافت كرده و اين درحالي است كه حداقل تا هنگام تنظيم گزارش چهار نفر بليت خريدهاند. چهارشنبه و پنجشنبه هم صفر.
بد نيست يك «خلاصه داستان» هم ما اضافه كنيم كه خلاصه در كسادي بازار، فروش هر كالايي ممكن است، چراكه نه، ويترين بايد حفظ شود. آقايان نظارتي وزارتي كه گور ميگرفتند همه عمر، حالا ظاهرا با وضعيت گورگرفتگي مواجه شدهاند.
هفته دولت و آمارهايي كه دود شد
قدري به عقب؛ به پنجم شهريورماه بازگرديم، جايي كه اداره كل هنرهاي نمايشي در هفته دولت تمام توانش را به كار گرفته بود با آمارسازيهاي عجيب و غريب كه مرغ پخته را به خنده واميداشت ويترينسازي كند. موفقترين دولت در تمام چهاردهه گذشته! بهترين دولت در زمينه دعوت تماشاگران به سالنهاي تئاتري! اينطور وانمود ميكردند كه انگار همه تئاتر و سينماي ايران بهرهمند و مشغول فعاليتند، بهترين نمايشنامهنويسان و كارگردانان و بازيگران ايران روي صحنهها كار ميكنند، گروههاي نمايشي ايراني دسته دسته رپرتوار اجراي داخلي و خارجي برگزار ميكنند، آنهم با حمايت تام و تمام مسوولان هنري كه خودشان را مامور پيادهسازي منويات دولت ميدانستند. خلاصه همهچيز در فرهنگ و هنر با قدرت مثالزدني پيش ميرفت، پس از چهاردهه بادي خوشآهنگ بر بادبان كشتي هنر ايران ميدميد. نمونه بوديم براي ژاپنيها، لهستانيها، فرانسويها و آلمانها. كم مانده بود بگويند هنرمندان تئاتر اروپا و شرق دور و نزديك براي ديدن و بهرهمندي از كيفيت و رونق به وجود آمده، پشت گيت ورودي فرودگاهها صف بستهاند، فقط «تومان» گيرشان نميآمد. «رشد ۱۸۸ درصدي آمار تماشاگران تئاتر در يكسال»! اين تيتر سايت هنرآنلاين، پرتال خبري وابسته به بنياد رودكي، زيرمجموعه معاونت امور هنري است. آنها در گزارش خود نوشتند «بر اين اساس، تعداد جشنوارههاي تئاتري حمايتشده در اداره كل هنرهاي نمايشي در سراسر ايران از ۱۲ مورد به ۲۰ مورد رسيده است. تعداد نمايشهاي توليدشده از ۱۴۸۲ عنوان به ۱۹۳۱ عنوان نمايش رسيده كه حدود ۱۳۰ درصد رشد را در يكسال اخير نشان ميدهد.
در نخستين سال فعاليت دولت سيزدهم ۱۴ هزار و ۵۳۹ عنوان نمايش در چهار گوشه ايران روي صحنه رفته كه نسبت به آمار ۱۰ هزار و ۲۵۰ عنوان سال پيش از آن ۱۴۱ درصد رشد در نوبتهاي اجرا داشته است. در اين دوره، تعداد تماشاگران آثار نمايشي هم با ۱۸۸ درصد رشد از ۳۸۲ هزار و ۲۸۸ نفر در سراسر ايران به ۷۱۹ هزار و ۵۷ نفر رسيده است.
در بخش انتشارات اداره كل نمايشي در اين يكسال دولت سيزدهم پنج عنوان مجلههاي نمايشي، چهار عنوان فصلنامه و ۱۸ عنوان كتابهاي تخصصي تئاتري منتشر شده و در دسترس قرار گرفته است. آمار صدور مجوز براي موسسههاي تكمنظوره هنرهاي نمايشي هم با ۲۵۴ درصد رشد از ۵۱ مورد به ۱۳۰ مورد رسيده است.»
مقايسه آماري با دورهاي كه اساسا تئاترها و كل مملكت به واسطه شيوع ويروس كرونا يا تعطيل مطلق بود، يا نيمهفعال. خواننده فهيم خود حديث مفصل ميخواند از اين مجمل.
بنشينيم به نظاره؛ چندماه ديگر وقتي قرار شود آقايان آمار اجراهاي ماه مهر و آبان را منتشر كنند، چه خلاقيت تازهاي به خرج ميدهند؟ ماههايي كه سالنهاي تئاتر به سبب اعتراضات مردم به كل تعطيل شدند و با وجود بازگشايي (درحالي كه بعضي سالنهاي تئاتر اعلام كردند در اين وضعيت كار نخواهند كرد) از آنها استقبال نشد. نه تماشاگري به سالن تئاتر رفت و نه كارگردانان شناختهشده به اندازه سه انگشت يك دست روي صحنه آمدند. اين نتيجه بيتدبيري دولت در مديريت وضعيت به وجود آمده است؛ الان حدود هشت هفته شده كه حتي ياران غارِ دولتمردان دنبال رييسجمهور ميگردند، خبري نيست كه نيست. اينترنت همچنان مسدود، هزينههاي زندگي رو به افزايش و مناسبات سياسي - اجتماعي در شكاف. اين روزها مردم خود به اجراگران نمايشي بدل شدهاند كه ظاهرا مديران وزارت ارشاد و سالنهاي نمايش تماشاگرانش هستند؛ آنهم بدون پرداخت بهاي بليت!
قدري به عقب، به پنجم شهريورماه بازگرديم؛ جايي كه اداره كل هنرهاي نمايشي در هفته دولت تمام توانش را به كار گرفته بود با آمارسازيهاي عجيب و غريب كه مرغپخته را به خنده واميداشت ويترينسازي كند. موفقترين دولت در تمام چهاردهه گذشته! بهترين دولت در زمينه دعوت تماشاگران به سالنهاي تئاتري! اينطور وانمود ميكردند كه انگار همه تئاتر و سينماي ايران بهرهمند و مشغول فعاليتند، بهترين نمايشنامهنويسان و كارگردانان و بازيگران ايران روي صحنهها كار ميكنند، گروههاي نمايشي ايراني دستهدسته رپرتوار اجراي داخلي و خارجي برگزار ميكنند، آن هم با حمايت تام و تمام مسوولان هنري كه خودشان را مامور پيادهسازي منويات دولت ميدانستند